از مجموعه «ظرف از جنس مظروف»

۱۳۹۸

نیازمندی خواهم، گرسنه‌ای خواهم، تشنه‌‌ای خواهم، آب زلال تشنه جوید…— شمس تبریزی

«بُش ‌قاب*» لفظی ترکی است به معنی ظرفِ خالی: ظرف خالی از مظروف. ظرف در ذات خود نمی‌تواند با مظروف یکی باشد؛ ظرف از مظروف خالی است. ساخت این واژه هم انگار تاکیدی است بر این که ظرف در ذات خود همیشه از مظروف خالی است و این دو یکی نمی‌شوند و الزاما هم از یک جنس نیستند. ظرف محل حیات یافتن مظروف است و مادامی که مظروف در ظرف به دیده می‌آید، ظرف حجاب مظروف است؛ توامان لانه است و قفس است.

مظروف به ظرفش تقلیل پیدا نمی‌کند و در آن خلاصه نمی‌شود؛ آن‌گونه که دریا در کشتی خلاصه نمی‌شود. آیا ظاهر و باطن، نام و نامیده، طالب و مطلوب و محل و حال، می‌توانند ذاتی واحد داشته باشند؟ آیا ظرف می‌تواند از جنس مظروف باشد؛ همین ظرف که در ذاتش خالی از مظروف است؟
این چیدمان استعاره‌ای است که یکی‌شدن ظرف و مظروف را متصور می‌شود و پیش می‌کشد و یا به شکلی بی‌ثمر این رابطه‌ی ازلی را به هم می‌ریزد. چرخه‌‌ای بی‌پایان که در آن هر مظروف، خود ظرف مظروفی دیگر است

مهسا الف

—————————————————————————————————————————

 

*بشقاب. [ ب ُ ] (ترکی ، اِ) این لفظ ترکی است. پشقاب. (از غیاث ) (آنندراج ). ظرف غذاخوری پهن و گرد و کم عمق مانند دوری و رکابی که سکر و سکرچه نیز گویند. (ناظم الاطباء). ظرف پخ که در آن چلو یا پنیر و سبزی و امثال آن گذارند

برگرفته از لغت نامه دهخدا

 

– بوشقاب (boşgab)  بشقاب :ظرفِ خالی

برگرفته از فرهنگ واژگان دخیل ترکی در زبان فارسی و عربی

به قلم  پرویز  زارع شاهمـرسی

 

installation view/bread dough, wooden shelves, chair, desk,, sulfur
-The Persian word “Sogand” [lit.”Oath”] originally means”sulfur” in ancient Iran, one of the ways to find out whether or not someone is telling the truth was to make them drink sulfur water. If the accused person would live after drinking the sulfur, he or she would be acquitted. Collocated with “eating” the verb is now used to make a solemn vow. The Persian word for “plate,” boshqab, is a borrowed word from Turkish. It means “empty vessel”
installation of 700 plates made of bread/ wooden shelves, bread dough,variation of 1000-1699
installation of 700 plates made of bread/ wooden shelves, bread dough,variation of 1000-1699
sogand[lit.”sulfur”,”oath”] installation of desk, chair and sulfur
sogand[lit.”sulfur”,”oath”] (detail)/ installation of desk, chair and sulfur
installation view/bread dough, wooden shelves, chair, desk,, sulfur
installation view/bread dough, wooden shelves, chair, desk,, sulfur
installation of 700 plates made of bread/ wooden shelves, bread dough,variation of 1000-1699
installation of 700 plates wooden shelves, bread dough,variationof1000-1699
installation of 700 plates made of bread/ wooden shelves, bread dough,variation of 1000-1699
installation of 700 plates made of bread/ wooden shelves, bread dough,variation of 1000-1699
Detail of 1155
Detail
Detail